– عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیكه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه كنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می
- (برای من) هیچكس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فكر توام
-( من) را فراموش نكن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیكه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
توجه دارید! یك فقدان تعادل ساده میتواند به بحرانی جدی بینجامد.بنابراین، زن با علامت فرستادن و به طور غیرمستقیم سكس خواستن، به درستیمیتواند از بخش مردانهی شوهرش حمایت كند- بخشی كه زن آرزوی آن را دارد ودر خیالِ دنبال شدن توسط آن به سر میبرد.
جالب است كه خود مردان نیز نمیدانند سماجت زیاد زن یا پیشدستیاش در سكسمیتواند موجب افول انگیزهی آنان شود. بعضی از مردان در ابتدا از سماجتزن خیلی خوششان میآید؛ منتها پس از چندی متحیر میشوند كه چرا دیگرمجذوب آن زن نیستند یا چرا ناگهان زنان دیگر برایشان جذابتر میشوند. زنیكه در سكس سمج است، در ابتدا عالی به نظر میرسد. شاید به خاطر این كه مردبه این طریق از خطر رد شدن و طرد شدن در امان میماند؛ ولی این كافی نیست.مرد از ماهیت خود دور شده، مسیر اشتباهی را جلوی خود گرفته، پس صدمهاش راخواهد دید.
زنان معمولاً شكایت میكنند كه مایل به پیشدستی برای شروع سكس نیستند،ولی وقتی میبینند مرد هم منتظر همین نشسته، خود را ناگزیر به آنمیبینند. توصیهام این است كه به جای شروع كردن سكس، زن میتواند توجهاشرا به فرستادن این پیام برای مرد معطوف كند كه اگر مرد سكس را شروع كند،با خطر طرد شدن رو به رو نیست.
هر از گاه شروع كردن سكس برای زن مسئلهای ندارد. مسئله وقتی آغاز میشودكه شروع كردنهایش مستمر شود. در این صورت، سكس خواستن مرد كمتر و كمترشده، و در طی زمان، علاقهاش را از دست میدهد.
چه موقع زنان به سكس بیعلاقه میشوند؟
سكس چقدر برای زن مهم است؟ آیا زن همپایهی مرد آن را میخواهد؟ آیا بهاندازهی مرد از آن لذت میبرد؟ وقتی به نظر شوهر بیاید كه همسرش اهمیتیهمسان با او برای سكس قائل نیست، ناخواسته سرد میشود. بدون پیامهایواضح و مستمر زن، كه سكس را میخواهد و از آن لذت میبرد، مرد شیفتگیجنسیاش را به او از دست میدهد؛ و ناگهان زنان ناآشنا، زنانی كه دست ردبه سینهاش نگذاشتهاند، برایش جذابتر میشوند.
در طول تاریخ، مردان در خارج از چارچوب ازدواج فعالیت جنسی بیشتری نسبت بهزنان داشتهاند. بدون ارتباط خوب و بدون مهارتهای عشقبازی و عشقورزی،زوجها پس از مدتی با هم بودن روابط جنسیشان رو به كاهش میگذارد. در اینوضعیت، اگر زن كمبودش را در خیالپردازیهایش جبران كند، مرد چنین نیست.او آنچه میخواهد، و آن امیال شهوانی سركوب شدهاش، را در روابط نامشروعباز میجوید.
پیشترها زن فقدان را به راحتی میپذیرفت. برای زنان قدیم، بسیار آسانتراز زنان امروزین بود كه نیازهای جنسیشان را فدای حفظ خانه و خانوادهكنند. برای آنها كانون خانواده حرف اول را میزد؛ و در این میان، خواهشجنسی امری تجملی بود كه امكانش را نداشتند. متأسفانه، بر حسب آنچه گذشت،مردان وقتی شور جنسی را آن گونه كه میخواستند، در زن نمیدیدند، محتاطانهسكس را در جای دیگری میجستند.
با چرخش انرژی جنسی مرد به سمت دیگر، برای زن همهچیز مشكلتر میشد؛ ودیگر برایش دشوارتر بود آن اندازه احساس رضایت عاطفی كند كه شور و شهوتشرا برای مرد زنده نگه دارد. در نتیجه، او در تنگنای خویش میفرسود. كانونخانواده حفظ میشد، ولی عشقبازی و مهر جسمانی رنگ میباخت.
مردان نمیدانستند واقعاً میتوانند زن را دوباره برانگیزند. آنان فوت وفنهایی كه ما اكنون بلدیم، در اختیار نداشتند. راز ونوسیها سر به مهربود و امكانی برای گشودن آن وجود نداشت. اما، امروز با شناخت عمیقتر جنسمخالف، ما میتوانیم آتش شهوت را، حتی وقتی خاموش شده، شعلهور سازیم. درفصل بعد، شعلهور ساختن مجدد آتش عشق را مورد بررسی قرار میدهیم.